92/5/6
1:38 ع
اگر نگاه کنی پیش پای چشمانت
یتیم پُر شده در کوفه های چشمانت
مگر چه دیده ای از شهر کوفه ی من که
گرفته باز دوباره هوای چشمانت
به غیر اشک خجالت نداشتم آقا
نداشتم که بیارم برای چشمانت
و در قبال تمام جفای چشمانم
ندیده ام به خدا جز وفای چشمانت
نشسته ام که کمیل نگاه تو باشم
که مستجاب شوم با دعای چشمانت
تو مُهر سجد? من؛ تو ابوتراب منی
رواست اینکه بیفتم به پای چشمانت
و یطعمون علی حُبّه شما هستید
منم اسیر و یتیم و گدای چشمانت
بخوان دو آیه برایم؛ دو آیه از چشمت
سپس مرا بنشان در حرای چشمانت
چه دیده ای که دو چشمت دو کاس? خون شد
چه دیده ای به مدینه، فدای چشمانت
به پیش چشم تو یاس تو را چقدر زدند
چقدر صبر نموده خدای چشمانت
و میخ قص? تلخیست در نگاه شما
که سال هاست گرفته عزای چشمانت...